"سندس" در جست و جوی حقیقت

از شهید سید مرتضی آوینی:
هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"سندس"دختری در جست و جوی حقیقت،نام کتابی نوشته ی شهیده بنت الهدی صدر است.
سندس(sondos:پارچه ی ابریشمی و زربفت،حریر لطیف و قدیمی -فرهنگ معین-)

۰۶تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه سال پیش مطلبی نوشتم با عنوان "مامان! بابا! من می‌خواهم باحجاب باشم" و از اینکه دختران نوجوان و جوان کشورمان حجاب را دوست دارند و حیا و عفتی که خداوند در وجودشان قرار داده  را می‌خواهند حراست کنند و حجاب را ثمره‌ی حیا می‌دانند و معتقد بودند با حجاب اسلامی می‌توانند عفیفانه در جامعه حضور داشته باشند، گفتم. یکی دو سال گذشته هم درهمین فضای مجازی فعالیت‌ها و حرکت‌هایی صورت گرفت که حاصلش کتابِ خاطرات "چی شد چادری شدم؟" و جنبش دانشجویی حیا و ... بوده‌اند.

چند وقتی‌ست حرکتی آغاز شده با شعار " من حجاب را دوست دارم"، حرکت خوب و زیبایی‌ست و از همه مهمتر اینکه جریانی خودجوش و مردمی‌ست. همیشه معتقد بوده و هستم که بهترین مبلغین و مروجین فرهنگ حجاب و عفاف و حیا در جامعه، خودِ زنان با حجاب هستند. کسانی که به حجاب معتقدند و خودشان عامل به این حکم و امر الهی هستند می‌توانند در جامعه به گونه‌ای رفتار کنند و ظاهر شوند تا بگویند که با بی حجابی و رفتاهای دور از حیای دیگر زنان و مردان جامعه مخالفند و بی حیایی و بد حجابی را ناهنجاری می‌دانند و نمی‌خواهند چنین ناهنجاری در جامعه اسلامی‌مان باشد. وقتی درباره طرح "من حجاب را دوست دارم" را خواندم، دیدم چقدر به چنین حرکتی نیاز است، چقدر خوب که می شود حرفمان را در قالب اثری هنری بیان کنیم. انشاالله با توکل به خدا این حرکت فرهنگی بتواند در فرهنگ سازی در رابطه با حجاب و عفاف درست و دقیق عمل کند.

 

 

برای آشنایی بیشتر با حرکت" من حجاب را دوست دارم" درباره ما و درباره طرح را بخوانید.

سندس در جست وجوی حقیقت
۲۸خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

عمرِ دانشجویی دوره کارشناسی من هم تمام شد. احساس می‌کنم یه باری از دوشم برداشته شده، انقدر که در این 4سال از دست خودم و درس نخواندن هایم حرص خوردم حالا احساس میکنم راحت شدم. البته خوب نیست! چهار ساله از امکانات دولتی استفاده کردم و قاعدتاً باید بار سنگینی، روی دوشم احساس کنم!!


وارد دانشگاه تربیت معلم شدم و از دانشگاه خوارزمی خارج شدم، این تغییر اسم فرقی به حال ما نداشت! دو سال اول باید برای همه توضیح می‌دادیم که معلم نمیشویم، دو سال آخر هم باید توضیح می‌دادیم دانشگاه خوارزمی چیه و کجاست! جالبیش اینجا بود که بعضیا فکر می‌کردن واسه جشنواره خوارزمی بودیم :))

از ترم اول وارد فعالیت‌های فرهنگی و تشکیلاتی شدم، تجربه خوبی بود، دوستای دوست داشتنی و خوبی روزیم شد، نقاط قوت و ضعف خودم را شناختم، بزرگ شدم، فهمیدم گاهی بعضی حرف‌ها و کارهایی که فکر میکنی درسته، اما اثر بد داره و اشتباهه و فهمیدم که باید قدرت تشخیص را در خودم تقویت کنم و فقط و فقط باید خدا را در نظر داشت اونوقته که تحمل خیلی چیزها راحت میشه و همیشه آرومی و مسائل پیش پاافتاده بهَمِت نمیزنه بلکه تو رو قوی‌تر میکنه... قشنگترین و به یاد ماندنی‌ترین فعالیت‌هایی که درش توفیق خدمت داشتم برگزاری کلاس‌های مهدویت، اردوهای راهیان نور و مراسم تشییع و تدفین شهدای گمنام بود... (و البته که نشریه هاوُش هم جای خاص خودش را دارد و دوستش دارم)

و در مسئله درس و فعالیت علمی، الحمدالله اساتید باسواد و با اخلاق و خوبی داشتیم( جز چند مورد که به نظرم حضورشون در دانشگاه آسیبه!) چندتا از درس‌هام بودن که واقعن سر کلاسشون لذت می‌بردم و دوست‌شون داشتم. به رشته‌ام و دروسی که این چهارسال خوندم علاقه داشتم و دارم. پیش دانشگاهی که بودم فکر می‌کردم دانشجوی درس خوانی بشوم و جزء دانشجوهای فعالی که مقاله ارائه میدهند و کارهای تحقیقاتی انجام میدهند باشم اما خُب این امر تحققش در دوران کارشناسی یک رویا و بلندپروازی بیش نیست :)))) اگر هم ایده‌ای داشته باشی کمبود امکانات و هزینه‌های زیاد مواد و ابزار آزمایشگاهی و نبود وقت کافی مانع انجام کار تحقیقاتی می‌شوند! (البته شاید اینها توجیه و بهانه باشند!)

 

لحظه به لحظه این چهار سال خیر بودن اینکه در دانشگاه خوارزمی قبول شدم را فهمیدم و الان هم برای ارشد اصراری ندارم که کجا قبول شوم و فقط از خدا می‌خواهم هر جا برایم خیر است، دعا کنید برایم.

 

 

سندس در جست وجوی حقیقت
۲۳خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر بخواهم به ذهنم نظم بدهم تا مطلبی برای امروز بنویسم شاید فرصت از دست برود... گاهی حرف دل را باید در ساده ترین شکل بیان کرد پس ساده اما از صمیم قلب می‌نویسم:

آقای مهربان! دوستتان دارم و تلاش میکنم اعمال و رفتارم هم شبیه به محبین حقیقی شما باشد و ببخشید اگر تنبلی و سهل انگاری میکنم.

عید میلاد حضرت حجت ابن الحسنعجل الله تعالی فرجه الشریف رو تبریک میگم و دعا میکنم انشاالله در روز ظهور مولایمان، به ما رو کرده و بفرمایند از شما ممنونم، دعاها، اعمال و نیّات خیرتان، ظهورم را نزدیک ساخت.

***

امسال نتوانستم بنویسم، خواندن مطالب سال‌های گذشته را توصیه میکنم: طلوع نور با طعم مباحث مهدویت و راز مهدویت، ولایت است

این روزها دعا برای آرامش و نجات و پیروزی مسلمانان عراق فراموش مان نشود.

سندس در جست وجوی حقیقت
۲۸ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) :

« مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می‌باشد.»

***

غروب بیست و هفتم اردیبهشت 88 بود که خبر ارتحال‌تان شوکه‌ام کرد... انگار مرگ برای شما نبوده و باور نمیکردم که نباشید...پنج سال شد... و من هنوز باور نکرده ام که نیستید... قم که می‌آیم کنار مزار آیت الله بروجردی می‌ایستم و از پشت آن درِ شیشه‌ای، سنگ مزارتان را نگاه می‌کنم اما باز باورم نمی‌شود... باور نبود عزیزان سخت است. آقا! شما همچنان دست‌تان برای دعا کردن باز است، شما که در دعاهای‌تان مسلمانان چین را هم فراموش نمی‌کردید برای جان‌ِ خسته ما و روزگارمان نیز دعا کنید..

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ویژه نامه پنجمین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت (ره) 

سندس در جست وجوی حقیقت
۱۵ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

یکشنبه‌ 14 اردیبهشت93 برای من پر از قشنگی و زیبایی بود. یکشنبه بعد از 4 سال دوستی وبلاگی توانستم دوست عزیز و دوست داشتنی‌ام "هوران" را در نمایشگاه کتاب ببینم. و چقدر "هوران" مثل مطالب وبلاگش، زلال و دوست داشتنی و عزیز است و خدا را شکر به خاطر داشتن دوستانی که همیشه به صفای دل‌شان غبطه می‌خورم. و بعد از 4سال کتاب "سندس در جست و جوی حقیقت" را ازطرف هوران ِ عزیز که همراه همیشگی وبلاگ ِ سندس است هدیه گرفتم به اضافه‌ی دو کتاب خوب دیگر.

همینطور بعد از چند ماه رفیق شفیقم مهرزاد را که کلی دلتنگش بودم را دیدم و چندساعتی را با هم بودیم و چقدر خوب بود این دو دیدار :)

- هدیه های هوران خوبم: پشت صحنه‌ی سفر رهبر به ایساتیس/ دلاویز تر از سبز/ در جست و جوی حقیقت

- امسال جای دوست خوب و عزیزم "ماهـ_ی" هم خیلی خالی بود. "سپیدار" هم جای خالیش پیش من و هوران خیلی حس میشد اما جای اون بهتر بود که رفته بود تشییع شهدای گمنام.

-  هوران هم نوشته : غافلگیری

(کتاب خیلــــــــــــــــــی گرون بود. چقدر کتابای نشر آرما رو میخواستم اما گرونن خب!! :((( )

سندس در جست وجوی حقیقت
۱۱ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

درست زمانی که فکر و ذهن در هجوم هزاران آیا و چرا و شاید و اما است و سه-چهار سالِ بعد را تصور می‌کند که کجا ایستاده‌ و در چه حالی به‌سر می‌برد، مدام با خود کلنجار می‌رود و به تصمیم‌ها و انتخاب‌هایش فکر می‌کند و نمی‌داند آیا اشتباه کرده‌ یا نه! و بدنبال پاسخ می‌گردد، مثل فردی که بیهوش است و آب به صورتش می‌پاشند؛ تو آرامش را به سر و رویش می‌پاشی و هوشیارش می‌کنی.

این تو هستی که تنهایش نمی‌گذاری، سرزنشش نمی‌کنی و از حق‌ات می‌گذری. اصلن این تو هستی که مدیریت می‌کنی که این احوالات همزمان شود با شب آرزوها، با ایام اعتکاف؛ تا آخرِ سَر بدود و به آغوش تو پناه آورد و جای دوری نرود.

اصلن من که فکر میکنم تو دلت برایش تنگ می‌شود، تو می‌خواهی درآغوشش بگیری و هوشیارش کنی که همیشه هستی و تنها پناه‌اش تویی و نزدیکی، حتی از رگ گردن نزدیکتر...

دوست داری آرزوهایش، حتی آرزوهای درگوشی را به تو بگوید، با تو درد دل کند، برای تو قیافه بگیرد، پیش تو شکایت کند و غر بزند...

او هم دوست دارد خوب آرزو کردن و آرزوهای خوب داشتن را به او یاد بدهی، کمکش کنی بشود نورچشمی‌ات از همان‌هایی که رحمتت به آنها نزدیکتر است...*


 میلاد امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد

برای همه شما بزرگواران در این شب بزرگ و گرامی، سلامتی و خیر و برکت آرزو میکنم 


* «اِنَّ رَحمَةَ اللهِ قَریبٌ مِنَ المُحسِنِین» رحمت حق به محسنین(کسانی که تا حد احسان و حتی بالاتر از تقوا پیش آمده‌اند) نزدیک است. آیه 56 سوره اعراف

- به تعبیر قرآن، احسان یعنی تقوا به اضافه‌ی صبر (آیه 90 سوره یوسف)

پناه 1

سندس در جست وجوی حقیقت
۱۱ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

- این پست صرفاً بیان خاطرات بنده و برای خالی نبودن عریضه است. همین!

در مدت 4 سال دانشجویی که کمتر از دو ماه دیگر از عمرش باقیست "سُندُس" در جست و جوی همه چیز بوده... از همان ترمهای اول برای آزمایشگاه جانور شناسی در جست و جوی سوسک آمریکایی بودیم تا زنده زنده گیرش بیاوریم و به داخل شیشه‌ی حاوی الکل بیاندازیمش و بعد تشریحش کنیم. چند ترم بعدش برای آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهی در محوطه‌ی دانشگاه به دنبال سرشاخه‌ی درخت سپیدار بودیم و روپوش سفید به تن و چادر به سر بین درختان در جست و جوی درخت سپیدار بودیم و وقتی یافتیمش با دو همکلاسی همراهمان با چشمانی گرد و قیافه‌هایی آویزان به هم نگاه می‌کردیم که حالا چگونه از این درخت صاف و دراز بالا برویم و سرشاخه‌اش را ببریم که خدا را شکر دیدن باغبانان که در آن نزدیکی در حال آب دادن چمن بودند مشکل را حل کرد... امروز هم برای مطالعه فاکتورهای مهم آب، با یکی از هم کلاسی‌ها در جست و جوی منبعی از آب بودیم که بتوانیم بعد از اندازه‌گیری دمایش، از عمقِ آن آب برداشت کنیم. ما که در یک دستمان دماسنج و در دست دیگرمان شیشه بود داشتیم برای هم‌کلاسی‌مان عمق این فاجعه را تشریح می‌کردیم که اگر فقط در جوب‌های عمیق دانشگاه آب باشد باید با همین چادرمان خم بشویم و تا کمر به داخل جوب برویم! و یحتمل از دل لجنهایش آب برداریم که خدا را شکر صدای فواره‌های حوضِ داخل پارکِ کنار خوابگاه، بساط شادی ما را فراهم آورد و در صحت و سلامت و حفظ عزت‌مان! جست و جوی آب نیز به پایان رسید.

یک ترمی نیز در جست و جوی جمع آوری نمونه های گیاهی و خشک کردن شان بودیم، در کل فعالیت‌های درسیمون به روحیاتمان شدیدن می‌آید و در جست و جو بودن در خون ماست انگار!! :)))

 البته در جست و جوی حقیقت بودن کجا و در جست و جوی مواردی که در بالا ذکر شد کجا! خدا خودت هوای‌مان را داشته باش و عاقبت‌مان را در صراط مستقیم ختم به خیر کن

سندس در جست وجوی حقیقت
۱۳اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم

بیش از یک ماه سرگرم تایپ کتابی در حوزه روانشناسی بودم، نویسندگان این کتاب 16گونه‌ی شخصیتی را معرفی می‌کند و ترکیب زوجی هر گونه‌ی شخصیتی را بررسی می‌کند. مثلاً اگر گونه‌یENTJ (که جزء بینشی‌هاست) با گونه‌ی ESTP (که جزء تجربه‌کننده‌هاست) ازدواج کنند در زندگی مشترک‌شان چه شادی‌ها و چه نارضایتی‌هایی دارند و در آخر برای اینکه رابطه‌ی بهتری باهم داشته باشند و بتوانند مشکلات را بین خودشان حل و فصل کنند به هر کدام از گونه‌ها توصیه‌هایی را می‌کند. کتابِ جالبی‌ست و برای آدم‌هایی که به نظرات و روش‌های روانشناس‌های خانواده‌محور اعتقاد دارند بد نیست.

تایپ این کتاب خوبیش برای من این بود که توانستم یک کتاب400 صفحه‌ای را کامل بخوانم و مهم‌تر اینکه فهمیدم همه آنچه که جنابان ِروانشناس در یک کتاب400 صفحه‌ای جمع‌آوری و کلی گونه‌ی شخصیتی معرفی کردند وشادی و نارضایتی‌های 136 ترکیب زوجی به همراه توصیه به هر کدام را گفتند، امام خمینی (ره) در یک جمله خطاب به زوجی که خطبه عقدشان را خواندند بیان داشتند و آن هم این بود که :

"بروید با هم بسازید"

وقتی توصیه‌هایی که در این کتاب به زوج‌ها شده بود را تایپ می‌کردم آخرش تو دلم می‌گفتم "اینا همش یعنی همون بروید با هم بسازید خودمونه"، هر آنچه این کتاب و این روانشناسان خواستند در این کتاب بگویند را حضرت آقا(حفظه الله) نیز، کاملتر و زیباتر بیان داشتند. تصویرِ نمونه‌هایش را در ادامه‌ی مطلب ببینید که از کتاب "خانواده به سبک ساخت یک زندگی مطول مطوّی در محضر مقام معظم رهبری"است. (از آنجایی که وقتی با گوگل کروم پست جدید میذارم امکان درج لینک نیست آدرس صفحه معرفی کتاب رو میذارم: http://www.jahadi.ir/titr1/9204291 )

سندس در جست وجوی حقیقت
۲۷بهمن

بسم الله الرحمن الرحیم

هنگام اذان ظهر، مسجد حضرت امیرالمومنینعلیه السلام دانشگاه، هدیه گرفتن از یک دوست خوب و دوست داشتنی

سندس در جست وجوی حقیقت
۲۳بهمن

بسم الله الرحمن الرحیم

سفرِ مشهد و زیارت آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام، لحظه به لحظه‌اش زیبا و قشنگ و به یاد ماندنی‌ست، اما بعضی از این لحظات ویژه و خاص‌اند... مثل لحظاتی که گوشه‌ای از روضه منوره می‌ایستی و به ضریح زُل می‌زنی و اعتراف می‌کنی و می‌گویی "آقا غلط کردم" و بغضت می‌ترکد، زبانت باز می‌شود و حرف می‌زنی، نعمتهای خداوعنایت‌ها و لطف‌های حضرتش را می‌شماری و شکر می‌کنی، ملتمسین دعا را یاد می‌کنی و برای‌شان دعا می‌کنی..

روزی همه انشاالله

سندس در جست وجوی حقیقت